روزی امام موسی کاظم(ع) در اطراف شهر به مرد فقیر، ژنده پوشی برخورد. نزدیک رفت و سلام کرد و با وی ساعتی به گفتوگو پرداخت و به او فرمود: حاضر است نیازش را برآورد. اطرافیان به حضرت گفتند: ای فرزندرسول خدا(ص) ! چرا با چنین اشخاصی به گفت و گو مینشینی و در صدد رفع نیاز آنها بر می آیی، در حالی که آنها در خور آن نیستند و هیچگاه نمی توانند کمک متقابلی به شما بکنند. امام(ع) فرمود: او همنوع ما، همشهری، و همکیش ما است و چه بسا روزی ما نیازمند او شویم و پاسخ نیاز خود را از او بخواهیم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: